این سایت سعی دارد سایت های برتر سراسر ایران را معرفی کند ما با نمایش دادن پیش نمایشی از سایت، کاربران را به دیدن کامل مطالب سایت های معرفی شده دعوت میکنیم فلذا هیچ لینک، عکس، و متنی از سایت های معرفی شده کپی نمیشود.

    اسطوره ایرانی که سالی یک روز باز می گردد و گرما می آورد در جدول

    دسته بندی :
    1. پشتوک
    2. مطالب سایت

    مهدی

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    اسطوره ایرانی که سالی یک روز باز می گردد و گرما می آورد در جدول را از این سایت دریافت کنید.

    اسامی اساطیر ایران در حل جدول

    اساطیر ایران چه کسانی هستند و چه نام دارند ؟ با اساطیر افسانه ای ایرانی آشنا شویم ؟ اسطوره های افسانه ای ایران کدمند و چه نام دارند ؟

    اسامی اساطیر ایران در حل جدول

    اساطیر ایران از گذشته تا حال در داستان ها و قصه های افسانه ای جایگاه ویژه ای داشته اند ، که از آنها در سوالات جدولی نیز استفاده می شود . با اسامی آنها بیشتر آشنا خواهیم شد :

    اساطیر ایران ۱آرش کمانگیر نام یکی از اسطوره‌های کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطوره‌است. اسطوره آرش کمانگیر از داستان‌هایی است که در اوستا آمده و در شاهنامه از آرش در سه جا با افتخار نام برده شده است.ابوریحان بیرونی به هنگام توصیف جشن تیرگان، داستان آرش را بازگو می‌کند و ریشه این جشن رااز روز حماسه آفرینی آرش می‌داند.بسیاری آرش را از نمونه‌های بی‌همتا در اسطوره‌های جهان دانسته‌اند؛ وی نماد جانفشانی در راه میهن است.اساطیر ایران ۲

    آناهیتا آناهیتا، اَناهید یا ناهید نام ایزدبانوی آب و باران و باروری در ایران باستان است. بسیاری از ویژگی‌های این ایزدبانو با ایشتار نزدیکی دارد که مورد پرستش اقوام سامی، از جمله بابلیان، بود. هر دوی این ایزدان به سیارهٔ ناهید وابسته اند. به احتمال زیاد «اردویسور آناهیتا» نیز چون «میترا» از ایزدانی بود که پیش از پیدایش زرتشت، توسط مردم ایران و نواحی اطراف مورد ستایش قرار می‌گرفت.اساطیر ایران ۳فریدون یکی از شخصیت‌های اساطیری ایران است. او پادشاه پیشدادی بود که بر پایه شاهنامه فردوسی پسر آبتین و از تبار جمشید بود و با یاری کاوه آهنگر بر ضحاک ستمگر چیره شد و او را در کوه دماوند زندانی کرد. سپس خود پادشاه جهان گشت. فریدون در پایان خسروانی جهان را میان سه پسرش سلم، تور و ایرج بخشید. او ایران را به ایرج داد، ولی سلم و تور نیرنگ کردند و ایرج را به کشتند. فریدون پس از آگاهی از این رخداد ایران را به منوچهر، نوه ایرج داد.اساطیر ایران ۴کاوه آهنگر شخصیتی اسطوره‌ای متعلق به ایران باستان است. در شاهنامه فردوسی آمده که او قیامی مردمی علیه فرمانروایی به نام ضحاک را پی می‌ریزد. نشان جنبش او، درفش کاویانی، پیشبند چرمی‌اش است که بر سر نیزه‌ای می‌آویزد.اساطیر ایران ۵جمشید یکی از پادشاهان اسطوره‌ای ایرانی‌است و قدمتی بس کهن دارد. نام او در اوستا و متون پهلوی و متنهای دوران اسلامی آمده‌است. در اسطوره‌های ایرانی کارهایی سخت بزرگ به او نسبت داده شده‌است. در ، جمشید، فرزند طهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام به خاطر خودبینی و غرور فره ایزدی را از دست می‌دهد و به دست ضحاک کشته می‌شود.اساطیر ایران ۶

    رستم نام آورترین چهرهٔ اسطوره‌ای در شاهنامه و به تبع آن برترین چهرهٔ اسطوره‌ای ادبیات ایران است. او فرزند زال و رودابه است و تبار پدری رستم به گرشاسپ (پهلوان اسطوره‌ای و چهرهٔ برتر اوستا) و از طریق گرشاسپ به جمشید می‌رسد. و تبار مادری او به مهراب کابلی و ضحاک می‌رسد. رستم به دست شغاد (برادرش) کشته شد.اساطیر ایران ۷

    قالیچه پرنده افسانه‌ای در مورد یک قالیچه است که از آن می‌شد برای حمل و نقل استفاده نمود و به سرعت به مقصد رسید. ایده این افسانه از داستان‌های هزار و یک شب وارد ادبیات داستانی شد و مورد توجه فرهنگ غربی نیز قرار گرفت. در اساطیر به قالیچه سلیمان نیز اشاره شده است.اساطیر ایران۸

    ققنوس یک پرندهٔ مقدس افسانه ای در اساطیر ایران است.ققنوس پرنده‌ای نادر و تنهاست و جفتی و زایشی ندارد. اما هزار سال یکبار، بر توده‌ای بزرگ از هیزم بال می‌گشاید و آواز می‌خواند،و با منقار خویش آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش از خاکستر آن ققنوسی دیگر زاده می‌شود. ققنوس در اغلب فرهنگ‌ها، نماد جاودانگی و عمر دگربار انگاشته شده‌است.اساطیر ایران ۹

    میترا از ایزدان باستانی هندوایرانی پیش از روزگار زرتشت است.که معنی عهد و پیمان و محبت و خورشید نیز می‌دهد. نماد او خورشید می‌باشد. پس از ظهور زرتشت یکی از ایزدان یا فرشتگان آیین مزدیسنا گردید.میترا ناظر بر انسان هاست و آنها را به راه راست هدایت می‌کند.او در ایران و هند به عنوان خدای خورشید شناخته شده‌است.او شناخته شده ترین ایزدبانوی ایرانی است و دلیل آن هم می‌تواند محبوبیت و گسترش میترائیسم در امپراطوری روم بوده باشد.اساطیر ایران ۱۰

    هما در اسطوره‌های ایرانی جایگاه مهمی دارد و معروف است که سایه‌اش بر سر هر کس بیافتد به سعادت و کامرانی خواهد رسید به همین دلیل به مرغ سعادت معروف شده‌است. در افسانه‌های ایران مثل ققنوس در اساطیر مصر و یونان صاحب کرامت است. هما در ادبیات ایران به عنوان نماد سعادت است و برعکس جغد که نماد شوم است البته هما می‌تواند پرنده‌ای افسانه‌ای و اساطیری باشد.نقش این پرنده در کنده کاریها و برخی از سر ستون های پارسه نیز پیداست. هواپیمایی ملی ایران با بکارگیری ایهام نام هما و نیز نماد هما به بهترین شکل چه به در تعبیر پرنده سعادت و چه در استفاده از حروف کوتاه شده برای نامش این باور فرهنگ عامه را با فعالیت تجاری خود پیوند زده بود. در نشان کنونی باشگاه فوتبال پرسپولیس هم نمادی از سر این پرنده به کار گرفته شده است.اساطیر ایران ۱۱

    منبع مطلب : jadvalyab.ir

    اسطوره ایرانی که سالی یک روز باز می گردد و گرما می آورد • ❤️ ملوپست

    اسطوره ایرانی که سالی یک روز باز می گردد و گرما می آورد دانلود و دریافت کنید با لینک مستیم به صورت کامل و اصلی از سایت ملوپست.

    اسطوره ایرانی که سالی یک روز باز می گردد و گرما می آورد

    اسطوره ایرانی که سالی یک روز باز می گردد و گرما می آورد

    درباره‌ی پیدایش نوروز سال در نزد ایرانیان همواره دارای فصل نبوده است. زمانی شامل دو فصل : زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه بوده؛ و زمانی دیگر تابستان هفت ماه (از فروردین تا آبان) و زمستان پنج ماه (از آبان تا فروردین)، و سرانجام از زمانی نسبتا کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم […]

    درباره‌ی پیدایش نوروز

    سال در نزد ایرانیان همواره دارای فصل نبوده است. زمانی شامل دو فصل : زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه بوده؛ و زمانی دیگر تابستان هفت ماه (از فروردین تا آبان) و زمستان پنج ماه (از آبان تا فروردین)، و سرانجام از زمانی نسبتا کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم گردیده است. گذشته از ایران، سال و ماه سغدی ها، خوارزمی ها، سیستان ها در شرق و کاپادوکی ها و ارمنی ها در مغرب ایران، بدون کم و زیاد همان سال و ماه ایرانی بوده است.

    مردم شناسان بر این عقیده می باشند که محاسبه ی آغاز سال، در میان قوم ها و گروه های کهن، از دوران کشاورزی، همراه با مرحله ای از کاشت یا برداشت بوده و بدین جهت است که آغاز سال نو در بیشتر کشورها و آیین ها در نخستین روزهای پاییز، یا زمستان و یا بهار می باشد. آغاز سال ایرانیان، هر چند زمانی دستخوش تغییر گردید؛ ولی «حمزه اصفهانی» در کتاب «سنی ملوک الارض و الا نبیاء» و «ابوریحان بیرونی» در «آثار الباقیه» گویند که آغاز سال ایرانی، از زمان خلقت انسان (یعنی ابتدای هزاره ی هفتم از تاریخ عالم)، روز هرمز از ماه فروردین بود. وقتی که آفتاب در نصف النهار، در نقطه ی اعتدال ربیعی، و طالع سرطان بود.

    ·         پیدایش جشن نوروز

    در ادبیات فارسی جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیین ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی بزرگ، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند، که تنها به چند نمونه و مورد از آن ها اشاره می شود :

    جهان انجمن شد بر تخت اوی

    از آن بر شــده فره بخــت اوی به جمشـید بر گوهر افشاندند

    مر آن روز را روز نــو خـواندند سر سال نــو هرمز فرودیــن

    بر آسوده از رنج تن، دل ز کین به نوروز نو شــاه گیتی فـروز

    بر آن تخت بنشست فـیروزروز بزرگان به شـــادی بیاراستند

    می و رود و رامشگران خواستند

    «محمد بن جریر طبری» نوروز را سرآغاز دادگری جمشید دانسته :

    «… جمشید علما را فرمود که آن روز که من بنشستم به مظالم، شما نزد من باشید تا هرچه در او داد و عدل باشد بنمایید، تا من آن کنم. و آن روز که به مظالم نشست، روز هرمز بود از ماه فروردین. پس آن روز رسم کردند …»

    «ابوریحان بیرونی» پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند:

    «… چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر به شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب می نشینند و تاب می خورند …»

    به نوشته «گردیزی»، جمشید جشن نوروز را به شکرانه ی این که خداوند «گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود» برگزار کرد و هم در این روز بود که «جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت به حرب دیوان و سیاهان و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور کرد.»

    و سرانجام «خیام» می نویسد که جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل، نوروز را جشن گرفت :

    «… سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بود، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبان روز به اول دقیقه ی حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند از آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید، آن روز دریافت آن را نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.

    در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز، با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند، یادآور می شود که : «… آن روز را که روز تازه ای بود، جمشید عید گرفت؛ اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود …»

    گذشته از ایران، در آسیای صغیر و یونان، برگزاری جشن ها و آیین هایی را در آغاز بهار سراغ داریم.

    در منطقه ی لیدی و فری ژی، براساس اسطوره های کهن، به افتخار «سی بل»، الهه ی باروری و معروف به مادر خدایان، و الهه ی «آتیس» جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد.

    مورخان از برگزاری آن در زمان «اگُوست شاه» در تمامی سرزمین فری ژی و یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز ۲۵ تا ۲۸ مارس (۴ تا ۷ فروردین).

    «صدرالدین عینی» درباره ی برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و بخارا (ازبکستان) می نویسد:

    «… به سبب اول بهار، در وقت به حرکت درآمدن تمام رستنی ها، راست آمدن این عید، طبیعت انسان هم به حرکت می آید. از این جاست که تاجیکان می گویند : « حمل، همه چیز در عمل. در حقیقت این عید به حرکت آمدن کشت های غله، دانه و سر شدن (آغاز) کشت و کار و دیگر حاصلات زمینی است که انسان را سیر کرده و سبب بقای حیات او می شود …»

    وی در جای دیگر می گوید : «… در بخارا نوروز را که عید ملی عموم فارسی زبانان است، بسیار حرمت می کردند. حتی ملای دینی به این عید که پیش از اسلامیت، عادت ملی بوده، بعد از مسلمان شدن هم مردم این عید را ترک نکرده بودند، رنگ دینی اسلامی داده و از وی فایده می بردند. از آیت های قرآن هفت سلام نوشته به «غولونگ آب» که خوردن وی در نوروز از عادت های ملی بیش تره بوده، تر کرده می خوردند …»

    ولی برگزاری شکوهمند و باورمند و همگانی این جشن در دستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیر دولتی و در بین همه ی قشرها و گروه های اجتماعی، بی گمان، از ویژگی های ایران زمین است، که با وجود جنگ و ستیزها، شکست ها و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، علمی و فنی، از روزگاران کهن پابرجا مانده، و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ های دیگر نیز راه یافته است؛ و در مقام مقایسه، امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین چندین روزه ای، که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص و عام، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ و بالاخره شهری و روستایی و عشایری باشد، سراغ نداریم.

    منبع مطلب : melopostss.ir

    میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
    ناشناس 1 ماه قبل
    0

    جواب،حاجی‌فیروز

    مهدی 5 ماه قبل
    3

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    برای پاسخ کلیک کنید