جنگ صفین بین چه کسانی بود
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
جنگ صفین بین چه کسانی بود را از این سایت دریافت کنید.
جنگ صفین
جنگ صفین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جنگ صفین از مهمترین نبردهای زمان خلافت امام علی (علیهالسلام) بود که در سال ۳۷ هجری بین آن امام بزرگوار و معاویة بن ابیسفیان در سرزمین صفین که در ناحیه غربی عراق بین رقه و بالس قرار دارد رخ داد؛ ازهمینرو به جنگ صفین شهرت یافت.
فهرست مندرجات
۱ - آغاز خلافت امام علی
۲ - شورشیان جمل ۳ - یاران معاویه ۴ - اصحاب امام علی ۵ - آغاز جنگ صفین ۶ - حیله عمروعاص ۷ - منبع
۱ - آغاز خلافت امام علی
[ویرایش]
زمانی كه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به خلافت رسید، بر آن شد تا عبدالله بن عباس را به حکومت شام بفرستد. قبل از آن نامهای به معاویه نوشت و در آن، ضمن آگاه كردن او از اینكه مردم بدون مشورت او عثمان را كشتند اما اكنون از روی مشورت او را به خلافت انتخاب كردهاند از او خواست تا همراه اشراف شام به مدینه بیاید. معاویه پاسخی به نامه امام نداد و تنها نامه سفیدی را كه در آن نوشته شده بود: «از معاویه به علی بن ابیطالب» برای آن حضرت فرستاد. كسی كه نامه را آورده بود گفت: از طرف مردمی میآید كه معتقدند تو عثمان را كشتهای و جز به كشتن تو رضایت نمیدهند.
۲ - شورشیان جمل
[ویرایش]
ماجرای مخالفت معاویه همراه شد با آغاز مسئله شورشیان جمل كه امام را برای مدتی به خود مشغول داشت. در این فرصت ماجرای جمل، فرصت تبلیغاتی دیگری برای معاویه فراهم كرد. او توانست با استناد به شورش طلحه، زبیر و عایشه - به عنوان همسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ـ دخالت امام را در قتل عثمان بهتر از پیش در اذهان شامیان تثبیت كند.
۳ - یاران معاویه
[ویرایش]
پس از خاتمه ماجرای جمل امام در کوفه مستقر شد. در این زمان به جز شامات دیگر بلاد با امام بیعت كرده بودند و امام در كوفه برای مناطق مختلف عراق و ایران حاكمانی را مشخص كرده و اعزام نمود. امام از كوفه با فرستادن نامهای به معاویه كوشید تا او را به اطاعت از امام مسلمین قانع كند. زمانی كه نامه امام به معاویه رسید، معاویه از مردم خواست تا در مسجد جمع شوند. او گفت: «من خلیفه عمر بن خطاب و خلیفه عثمان بر شما هستم. من ولی خون عثمان هستم كه مظلوم كشته شده است شما درباره خون عثمان چه میگویید؟»
همه مردم حمایت خود را از او در انتقام خون عثمان اعلام كردند و این پاسخ معاویه به امام بود. معاویه در نامهای به امام پیشنهاد كرد كه شام و مصر را به او واگذار کند و زمانی كه درگذشت، بیعت كسی را بر عهده او نگذارد. امام قبول نكرد و فرمود: «خداوند مرا به گونهای نخواهد دید كه گمراهكنندگان را به عنوان بازوی خود استفاده كنم».
معاویه از عمرو بن عاص كه در این زمان در فلسطین بسر میبرد، خواست تا نزد وی بشتابد. معاویه كار تبلیغاتی خود را در فریب مردم شهرهای مدینه، مکه و نیز رجال سرشناس شهرهای مختلف آغاز كرد. او به مردم مدینه نوشت كه ما برای انتقام خون عثمان برخاستهایم و اگر پیروز شدیم كار را همانند شورایی كه عمر درست كرد سامان خواهیم داد، ما طالب خلافت نیستیم. در این فاصله، دو نامه مفصل میان معاویه و امام رد و بدل شد كه نكات مهمی را برداشت.
۴ - اصحاب امام علی
[ویرایش]
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیز برجستگان اصحابش كه از مهاجران و انصار بودند، فراخواند و از آنها خواست تا نظرشان را درباره رفتن به شام بیان كنند. در خطبهای عمومی مردم را به جهاد فراخواند و با نوشتن نامه به ابن عباس و مخفف بن سلیم مردم بصره و اصفهان را با خود همراه كرد.
۵ - آغاز جنگ صفین
[ویرایش]
امام دستور دادند تا جنگجویان در نخلیه كه اردوگاه نظامی كوفه بود، اجتماع كنند. این امر معاویه را نیز بر آن داشت تا منبر كوفه را با لباس خونین عثمان، آزین بسته و در حالی كه هفتاد هزار شیخ پیرامون آن گریه میكردند، مردم شام را برای مقابله با سپاه عراق آماده كند. امام در راه به مدائن وارد شد و از مردم شهر خواست تا به سپاه وی بپیوندند.
سپاه مقدم امام در مرز روم در شمال عراق و سوریه با سپاه مقدم شام به فرماندهی ابوالاعور سلمی برخورد كرد. امام مالك را به سوی آنها فرستاد و به او تأكید كرد كه به هیچ وجه نباید آغازگر جنگ باشد. با آمدن مالك سپاه شام درگیری را آغاز كرده و دو طرف مدتی به نبرد با یكدیگر پرداختند. پس از آن سپاه شام عقبنشینی كرد.
محل درگیری، منطقه صفین بوده که با فرات فاصله کمی داشت. زمانی كه سپاه عراق به سپاه شام رسیدند، متوجه شدند كه آنان در منطقه مستقر شده و تنها راه سنگفرش به رود را نیز كه از میان باتلاق عبور میكرد، در اختیار خود گرفتهاند و تیراندازان و سوارانی را برای جلوگیری از رفت و آمد عراقیان به شریعه در آنجا مستقر كردهاند. سپاه عراق توانست با رشادت مالك بر آب مسلط شود و امام دستور داد تا مانع از استفاده از آب برای شامیان نشوند.
با گذشتن محرم، جنگ صفین به تمام معنا در نخستین روز ماه صفر میان مالك و حبیب بن مسلمه آغاز شد. در شب آغاز جنگ، امام به همه نیروهای خود، سفارش میكرد: «تا آغاز به جنگ نكردهاند شما به جنگ با ایشان نپردازید. فرارکننده ای را نكشید و مجروحی را به قتل نرسانید و کسی را برهنه نسازید و كشتهای را مثله نكنید».
عمار كه پیامبر فرموده بود تو به دست گروهی متجاوز كشته میشوی و همه مردم نیز این خبر را شنیده بودند، در یكی از روزهایی كه جنگ با شدت در جریان بود به شهادت رسید.
امام از معاویه خواست تا با یكدیگر مبارزه كنند تا هر كدام پیروز شدند، حکومت از آن او باشد. معاویه حاضر به پذیرش این پیشنهاد نشد. یكبار نیز امام با عمرو روبرو شد كه عمرو با آشكار كردن عورت خود و استفاده از حیای امام توانست از معركه بگریزد.
معاویه میكوشید تا سپاه عراق را بشكند. وی نامههای مختلفی به ابوایوب انصاری، عبدالله بن عباس و دیگران نوشت و به بهانه جلوگیری از خونریزی و حتی وعده خلافت به ابن عباس كوشید تا آنان را به مخالفت با امام وادار كند. به علاوه با بخششهای مالی مكرر او به سپاهیانش آنان را تشویق به جنگ كرد.
در یكی از آخرین روزهای جنگ، نبرد چنان سخت شد كه از نماز صبح آغاز شد و تا نیمه شب ادامه یافت. این شب را «لیلة الهریر» نامیدهاند. مجدداً جنگ از نیمه آن شب آغاز شد و تا ظهر فردا ادامه داشت. امام ضمن خطبهای فرمود: جز یك نفس از دشمن نمانده است.
۶ - حیله عمروعاص
[ویرایش]
معاویه و عمرو كه كار را تمام شده میدیدند و احساس شكست كردند دست به حیله زدند. فردای لیلة الهریر، پانصد قرآن بر سر نیزههای شامیان رفت. فریاد بلند بود كه ای گروه عرب! به زنان و دختران خود بیندیشید، اگر شما نابود شوید فردا چه كسی در برابر رومیان و تركان و پارسیان خواهد ایستاد؟
نبرد صفین
نبرد صفین
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
همچنین ببینید: فتنه اول و خلافت علی بن ابی طالب
جنگ صفین
تصویر جنگ صفین از کتاب تاریخ نما اثر بلعمی جوون
تاریخ ۱ صفر ۳۷ قمری - ۱۲ صفر ۳۷ قمری
موقعیت
صفین، شام (سوریه کنونی)
نتایج حکمیت بین طرفین و شکلگیری خوارج
طرفهای درگیر
علی بن ابی طالب معاویه
فرماندهان و رهبران علی بن ابی طالب مالک اشتر نخعی عمار یاسر قیس بن سعد شمر بن ذی الجوشن عبدالله بن عباس محمد حنفیه هاشم بن عتبه ابوایوب انصاری عبدالله بن بدیل عدی بن حاتم احنف بن قیس اشعث بن قیس کندی معاویه عمروعاص مروان بن حکم نعمان بن بشیر عبیدالله بن عمر ولید بن عقبه حبیب بن مسلمه ضحاک بن قیس ذی الکلاع حمیری حوشب ذوظلیم بسر بن ارطات ابوالأعور سلمی حصین بن نمیر حسان بن مالک قوا ۱۳۰,۰۰۰ ۱۳۵,۰۰۰ تلفات و ضایعات ۲۵,۰۰۰ ۴۵,۰۰۰
از ۱ ذیالحجه ۳۶ (قمری) درگیریهای سطحی بین دو طرف در جریان بود و پس از آن در محرم ۳۷ (قمری) به مدت یک ماه متارکه کردند. پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات، از اول ماه صفر درگیریهای سنگینی به مدت ۱۱ روز در محلی بهنام صفین که در ناحیه غربی عراق میان بالس و رقه است از سر گرفته شد. علی در آغاز خلافت، معاویه را از کارگزاری شام معزول و سهل بن حنیف را جانشین وی کرد. معاویه نپذیرفت و شام را زیر فرمان خود گرفت. پس از پایان جنگ جمل، علی، جریر بن عبدالله را به شام فرستاد تا از معاویه بیعت بگیرد. معاویه نیز به خونخواهی عثمان لشکری برای جنگ با علی آماده کرد. علی هم از کوفه عازم جنگ شد و در صفین جنگ سختی میان سپاه شام و عراق درگرفت. پس از نبردهای طولانی، سپاه علی در شرف پیروزی بود که با پیشنهاد عمروعاص، سپاه معاویه قرآنها را بر سر نیزه کردند. با دیدن این صحنه گروهی از سپاه عراق جنگ را ترک کردند. علی مالک اشتر یا عبدالله بن عباس را برای نمایندگی و حکمیت انتخاب نمود؛ اما گروهی که جنگ را ترک کرده بودند، نپذیرفتند و ابوموسی اشعری را برگزیدند؛ بنابراین تعیین خلیفه به حکمیت میان عمروعاص و ابوموسی اشعری سپرده شد، لکن خلافت به معاویه سپرده و علی از آن عزل شد.
منبعشناسی[ویرایش]
نخستین منابع در خصوص حوادث دوران خلافت علی بن ابی طالب نظیر دیگر تاریخنگاری دوران اولیه اسلام در قالب تک نگاری بودهاست. برای نمونه رسول جعفریان بیش از ۱۶ تک نگاری تا نیمه نخست سده چهارم در خصوص نبرد صفین را برمیشمارد. از نظر وی منابع متأخر بر اساس نقل از منابع متقدم ایجاد شدهاند. نخستین تک نگاریها که در منابع از آنها ذکر شدهاست به نیمه نخست سده دوم مربوط میشود نظیر «کتاب صفین» جابر بن یزید جعفی (ف ۱۲۸ ق)، آبان بن تغلب (ف ۱۴۱ ق) و ابومخنف (ف ۱۵۷ ق)[۱] همچنین چیز رابینسون بین ۷۵۰ تا ۸۵۰ میلادی از دست کم ۱۴ تک نگاری دربارهٔ نبرد صفین یاد میکند که در سده بعد از آن به حدود ۷ مورد کاهش مییابد.[۲]
پیش زمینه[ویرایش]
علی بیدرنگ پس از کامیابی در ساکت کردن شورش طلحه و زبیر، به شام (سوریهٔ امروزی) در شمال سرزمینهای اسلامی روی آورد. معاویه حاکم سرزمین شام بود او در زمان عمر به فرمانداری این منطقه گماشته شده بود و در زمان عثمان در آن جا تثبیت شده بود. میان شورشهای طلحه و زبیر با شورش معاویه یک تفاوت اصلی بود که در مورد نخست، طلحه و زبیر به دنبال شورا و برگزیدن یک خلیفهٔ دیگر بودند ولی معاویه ادعا میکرد که به خون خواهی عثمان برخاستهاست و درخواست مجازات قاتلین وی را دارد.[۳] پوناوالا مینویسد علی معتقد بود که عثمان به این دلیل کشته شد که مردم به خاطر اعمال مستبدانه وی تحت ظلم بودند؛ بنابراین آنها مشمول مجازات نمیشوند.[۴] علی نامهای برای معاویه نوشت و آن را به دست جریر پسر عبدالله بجلّی، فرماندار پیشین همدان که از سوی عثمان برگزیده شده بود داد تا به دست معاویه برساند و از او بیعت بگیرد ولی معاویه به بهانههای گوناگون جریر را در آن سرزمین نگه داشت و در این مدت دمشق را آمادهٔ نبرد با علی کرد.[۵] علی در این نامه اشاره میکند که:
مردمی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند، هم بدان سان بیعت مرا پذیرفتند، پس کسی که حاضر است نتواند دیگری را خلیفه گیرد و آنکه غایب است نتواند کردهٔ دیگران را نپذیرد…
همچنین او در این نامه به معاویه هشدار میدهد که در صورت زیر پا گذاشتن خواستهٔ عموم مردم و بدعت گذاشتن، با او پیکار خواهد کرد[۶] میان علی و معاویه چندین نامه نوشته میشود و علی از حق قانونی خودش به عنوان حاکم دفاع میکند معاویه نامهٔ علی را با دیرکرد پاسخ میدهد و در این میان خود را آمادهٔ نبرد با او میکند سپس نامهای به علی میفرستد و به او پیشنهاد میکند که من حکومت تو را به شرطی میپذیرم که در جایگاه خود باقی بمانم و فرمانداری مصر را هم در دست بگیرم، چون علی این درخواست او را نمیپذیرد، معاویه نامهٔ اعلام جنگ و درخواست قصاص قاتلان عثمان را به جریر میدهد تا به دست علی رساند.[۴]
معاویه به خودمختار بودن شام به رهبری خودش اصرار میورزید ولی علی مدعی بود که تمامی استانهای حکومت اسلامی، باید بهطور مساوی با مشکلات جامعه مسلمانان روبرو شوند. معاویه در پاسخ به بهانهٔ مشارکت نداشتن در انتخاب علی، حامیان شامی خود را بسیج کرده و از بیعت با علی سرباز زد.[۴]
لشکرکشی و جنگ[ویرایش]
علی با وجود سختیهای بسیار که در داخل برایش پیش آمده بود توانست در ماه مه (ذی الحجه) سال ۶۵۷ میلادی (۳۶ هجری) سپاهی در عراق فراهم آورد و آن را روانهٔ صفین کند. چند زد و خورد میان دو سپاه صورت میگیرد تا آغاز ماه محرم که جنگ متوقف میشود، یک ماه میان دو سپاه گفتگو صورت میگیرد ولی هنگامی که کاملاً روشن میشود که گفتگو بینتیجهاست در ژوئیهٔ (ماه صفر) سال ۶۵۷ جنگ دوباره از سر گرفته میشود. در مجموع این جنگ سه ماه طول میکشد که بیشتر آن به گفتگو میان دو سپاه سپری میشود. جنگ برای هر دو گروه بسیار آسیب داشت و نتیجهٔ آن نامشخص بود تا آنجا که پس از یک هفته کارزار سخت، هنگامی که به نظر رسید سحرگاه فردا علی پیروز خواهد شد در شب آخر به نام لیله الهریر (شب ناله)، عمرو عاص به معاویه پیشنهاد کرد که تا سربازانش قرآنها را بر سر نیزه بلند کنند تا در سپاه علی اختلاف و چند دستگی به وجود آید. معاویه که از اختلاف نظرها در سپاه علی آگاه بود از این وضعیت بهرهبرداری کرد و این پیشنهاد را پذیرفت.[۴]
در جنگ صفین، هنگامی که مالک اشتر در آستانه پیروزی کامل بود؛ چرا معاویه را نکشت و به عقب برگشت تا به دنبال آن ماجرای تلخ حکمیت رخ دهد؟
در جنگ صفین، هنگامی که مالک اشتر در آستانه پیروزی کامل بود؛ چرا معاویه را نکشت و به عقب برگشت تا به دنبال آن ماجرای تلخ حکمیت رخ دهد؟ - گنجینه پاسخ هااسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی پاسخگویی به سوالات دینی, پرسش و پاسخ اسلامی, پاسخ به سوالات شرعی, پرسش و پاسخ مسائل شرعی, شبهات دینی, پاسخ گویی به شبهات, احکام, احکام نماز, احکام صیغه, احکام ازدواج موقت, احکام ازدواج, احکام بانوان, احکام زنان جنگ صفین؛ بین سپاه امام علی(ع) - که بیشتر از عراقیان بودند - و سپاه معاویه - که بیشتر از شامیان بودند - درگرفت. سپاه عراق ضربههای مهلکی بر سپاه شام وارد کرد و تا پیروزی نهایی فاصلهای نداشت، اما معاویه با حیلهگری و با پیشنهاد عمرو بن عاص، قرآنها را بر نیزه کرد و خواهان حکمیت قرآن شد. برخی از سپاهیان امام علی(ع) با جهالت و برخی دیگر با خیانت، متمایل به پذیرش خواسته معاویه شدند و امام را مجبور کردند تا دست از جنگ بکشد و به حکمیت تن دهد. آنان تهدید نمودند در غیر این صورت، امام(ع) را خواهند کشت و یا به معاویه تحویل خواهند داد! به دنبال آن بود که اختیار انتخاب داور و حَکَم را نیز از امام سلب کردند که نتیجهاش آن شد که داور شام با ترفندی اعلام کند که امام علی(ع) از خلافت خلع شده و معاویه به این مقام برگزیده شده است! البته، امام علی(ع) این نتیجه را نپذیرفت؛ زیرا طرفین متعهد شده بودند که بر اساس قرآن داوری کنند، و این نتیجه برگرفته از قرآن نبود.
بازدید
49067آخرین بروزرسانی: 1394/07/11
کد سایت fa63705 کد بایگانی 78193 نمایه جنگ صفین و به وجود آمدن حکمیت
طبقه بندی موضوعی تاریخجنگهای امام علی ع
اصطلاحات جنگ صفینمعاویه ، معاویة بن أبی سفیان
گروه بندی اصطلاحات شخصیتهاوقایع و رخدادها
برچسب امام علیجنگ صفینمعاویهعمرو بن عاصابوموسی اشعریحکمیت
اشتراک گذاری خلاصه پرسش
در جنگ صفین، هنگامی که مالک اشتر در آستانه پیروزی کامل بود؛ چرا معاویه را نکشت و به عقب برگشت تا به دنبال آن ماجرای تلخ حکمیت رخ دهد؟
پرسش
چه شد که حکمیت اتفاق افتاد و چرا در جنگ صفین، امام علی(ع) اجازه ندادند که مالک اشتر معاویه را به قتل برساند؟
پاسخ اجمالی
جنگ صفین؛ بین سپاه امام علی(ع) - که بیشتر از عراقیان بودند - و سپاه معاویه - که بیشتر از شامیان بودند - درگرفت. سپاه عراق ضربههای مهلکی بر سپاه شام وارد کرد و تا پیروزی نهایی فاصلهای نداشت، اما معاویه با حیلهگری و با پیشنهاد عمرو بن عاص، قرآنها را بر نیزه کرد و خواهان حکمیت قرآن شد. برخی از سپاهیان امام علی(ع) با جهالت و برخی دیگر با خیانت، متمایل به پذیرش خواسته معاویه شدند و امام را مجبور کردند تا دست از جنگ بکشد و به حکمیت تن دهد. آنان تهدید نمودند در غیر این صورت، امام(ع) را خواهند کشت و یا به معاویه تحویل خواهند داد!
به دنبال آن بود که اختیار انتخاب داور و حَکَم را نیز از امام سلب کردند که نتیجهاش آن شد که داور شام با ترفندی اعلام کند که امام علی(ع) از خلافت خلع شده و معاویه به این مقام برگزیده شده است!
البته، امام علی(ع) این نتیجه را نپذیرفت؛ زیرا طرفین متعهد شده بودند که بر اساس قرآن داوری کنند، و این نتیجه برگرفته از قرآن نبود.
پاسخ تفصیلی
جنگ صفین، از مهمترین نبردهای امام علی(ع) بود. سپاه عراق که پیرو حضرتشان بودند، ضربههای مهلکی بر سپاه شام به سرکردگی معاویه زده و تا پیروزی نهایی فاصلهای نداشتند، اما معاویه که خود را در انتهای راه میدید، پیشنهاد عمرو بن عاص را پذیرفت و دستور داد قرآنها را بر سر نیزه کنند.[1]
گذاشتن قرآن بر نیزه، نشان آن بود که بیایید تا قرآن میان ما حَکَم باشد؛ یعنی جنگ بس است و قرآن، حق و باطل میان ما را مشخص خواهد کرد.
خیانت در سپاه امام علی(ع) و قبول حکمیتحیله معاویه هنگامی بود که مالک اشتر پیروزیهایی را به دست آورد و نزدیک بود نتیجه نبرد را به نفع سپاه عراق پایان دهد. اما امام على(ع) که از هر طرف، تحت فشار شدید طرفداران حکمیت بود، یزید بن هانى را به دنبال مالک فرستاد و پیام داد: «نزدم بیا». مالک گفت: برگرد و به امام بگو: اکنون وقتش نیست که مرا از سنگرم برگردانی. عجله نفرما؛ زیرا من امیدوارم که خدا به زودی ما را سازد! یزید نزد امام برگشت ... طرفداران حکمیت به امام گفتند: به او فرمانی صریح و محکم بده تا نزدت باز گردد، و گرنه به خدا سوگند تو را عزل میکنیم! امام مجدداً یزید را نزد مالک فرستاد و او دستور امام را رساند. مالک پرسید: آیا به سبب بالا بردن قرآنها چنین کردهاند؟! گفت: آرى! مالک گفت: به خدا سوگند! آن دم که قرآنها را بالا آوردند؛ هرگز نمیپنداشتم که بر اثر آن، اختلاف نظر و پراکندگى روى دهد. آیا مددى را که خداوند به ما رسانده میبینى؟ آیا سزا است که این فرصت دستنیافتنی را رها کنیم و برگردیم؟! پیک امام گفت: آیا خواهی پذیرفت که تو در خط مقدم پیروز شوى، اما در عقبه، خیانتکاران امیر مؤمنان را در خیمهاش تنها گذاشته و او را به دشمن تسلیم کنند؟! مالک گفت: سبحان الله، به خدا چنین نمیخواهم. ابن هانی گفت: آن خائنان به امام گفتند: به دنبال مالک بفرست تا نزدت بیاید و گرنه، همانگونه که عثمان را کشتیم، تو را نیز کشته و یا به دشمن تسلیم میکنیم. به دنبال آن بود که مالک دست از نبرد کشید و به عقب برگشت.[2]
سؤال: چرا امام(ع) حکمیت را پذیرفت؟ آیا حکمت و سیاست اقتضا نمیکرد که امام(ع) در مقابل فشار بخشى از سپاه خود مقاومت کند و به حکمیت تن ندهد؟!
پاسخ: آرى، مقتضاى حکمت و سیاست، نپذیرفتن حکمیت بود، ولی امام(ع) بر اساس اسناد متقن تاریخى، به اختیار خود، حکمیت را نپذیرفت، بلکه آنرا بر وى تحمیل کردند و مقاومت او در برابر این پیشنهاد جاهلانه، نه تنها سودى در بر نداشت، بلکه ضررهای بسیاری را فراهم میآورد.[3]
در نهایت، امام علی(ع) و معاویه، معاهدهای میان خود نوشتند که در تاریخ به صورت مفصل نقل شده است.[4] و متعهد شدند «آنچه دو حَکَم در قرآن یافتند، بدان پایبند باشند و آنچه در کتاب خداوند نبود از سنّت عادلی که همه بر آن اتفاق دارند، پیروی نمایند».[5]
سؤال دیگری در اینجا مطرح میشود که؛ چرا سپاه امام علی(ع) به ایشان وفادار نماندند، اما در مقابل، سپاه شام تا آخرین لحظه به معاویه وفادار بودند؟
در پاسخ میتوان گفت؛ عوامل مختلفی در این موضوع نقش داشتند؛ مانند آنکه سپاهیان هر دو طرف از قبیلههایی تشکیل شده بود که تقریباً اختیار کامل آنها در دست رئیس قبیله بود. سپاه معاویه بیشتر بَرده پول و مقام بودند؛ لذا دقت چندانی در شناخت حق و باطل نداشتند؛ اما گروهی از سپاه امام علی(ع) دنیاطلبانی بودند که در این سپاه به خواسته خویش دست نمییافتند، ولی معاویه به آنان وعده داد تا این نیازشان را برطرف کند. بخش وسیع دیگری از سپاه عراق، به دین معتقده بوده و در پی منافع دنیوی نبودند، ولی آشنایی عمیقی نسبت به دین نداشتند؛ لذا برای آنان جنگیدن در مقابل گروه به ظاهر مسلمانی که آنها را دعوت به قرآن میکردند، بسیار دشوار بود. این فهم نادرست از دین، آنان را واداشت تا رهنمودهای امام را نپذیرفته، حتی ایشان را تهدید به قتل کنند.
انتخاب ابوموسی اشعریهمانگونه که بیان شد، اصل پذیرش حکمیت از سوی امام علی(ع) تحت اجبار گروه وسیعی از سپاهیانش بود، اما کار به اینجا نیز خاتمه نیافت. امام در ابتدا خواست ابن عباس[6] و یا مالک اشتر[7] را به حکمیت برگزیند که هر دو مورد، مخالفت آنها را به همراه داشت و آنان خواهان این بودند که خود، حَکَم را انتخاب کنند و شخص مورد نظر آنها ابوموسی اشعری بود. امام خطاب به آنان چنین گفت: «شما در آغاز این کار، از من سرپیچی کردید؛ پس اکنون دیگر گوش فرا دهید. رأى من آن نیست که ابوموسى را برگزینم». آنان گفتند: ما تنها به ابوموسی اشعری راضی میشویم. امام(ع) گفت: «وای بر شما! او انسان قابل اعتمادی نیست؛ مردم را از من دور میکرد و کارها علیه من انجام داده است».[8]
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟