این سایت سعی دارد سایت های برتر سراسر ایران را معرفی کند ما با نمایش دادن پیش نمایشی از سایت، کاربران را به دیدن کامل مطالب سایت های معرفی شده دعوت میکنیم فلذا هیچ لینک، عکس، و متنی از سایت های معرفی شده کپی نمیشود.

    زهره سازی خوش نمی سازد

    دسته بندی :
    1. پشتوک
    2. مطالب سایت

    مهدی

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    زهره سازی خوش نمی سازد را از این سایت دریافت کنید.

    غزل شماره ۱۶۳

    غزل شماره ۱۶۳

    ۱- یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد

    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

    ۲- آب حیوان تیره گون شد خضر فرّخ پی کجاست

    گل بگشت از رنگ خود، باد بهاران را چه شد

    ۳- کس نمیگوید که یاری داشت حقّ دوستی

    حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

    ۴- لعلی از کان مُروّت برنیامد سالهاست

    تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

    ۵- شهر یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار

    مهربانی کی سر آمد، شهریاران را چه شد

    ۶- گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند

    کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد

    ۷- صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

    عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

    ۸- زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت

    کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

    ۹- حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش

    از که میپرسی که دورِ روزگاران را چه شد

    معاني لغات غزل (۱۶۳)

    ياران را چه شد: ياران را چه شده است؟، براي ياران چه اتفاقي افتاده است؟

    دوستي كي آخر آمد: كي راه و رسم دوستي وَر اُفتاد(برافتاد) ؟

    دوستداران را چه شد : براي دوستداران و عاشق پيشه ها چه اتفاقي افتاده است؟

    آب حيوان :آب حيات كه در شهر ظلمات در شمال زمين به صورت چشمه يي زلال جاري و خضر از آن نوشيده عمر طولاني يافت.

    خضر فرخ پي: خضر مبارك قدم كه هر كجا پا مي نهاد زمين سر سبز مي شد.

    باد بهاران را چه شد: برسر باد بهاران چه آمد؟

    كس نمي گويد: ديگر كسي نمي گويد.

    ياري، داشت حق دوستي: (ياري با ياء وحدت) يك يار حق دوستي داشت.

    حق شناسان: دوستان حق شناس.

    چه حال افتاد: چه پيش آمد، چه روي داد.

    كان مروت: ( اضافه تشبيهي ) مروت به كان ( معدن لعل) تشبيه شده است.

    شهر ياران: در مصراع اول بيت پنجم به معناي شهر و و ديار دوستان و در مصراع بعد به معناي پادشاهان.

    گوي توفيق و كرامت: (اضافه تشبيهي ) توفيق و كرامت به گوي تشبيه شده.

    در ميان افكنده اند: در ميان ميدان بازی افكنده اند.

    سواران: سوار كاران چوگان باز.

    عندليب : بلبل هزاران : بلبل ها.

    زهره :ستاره زهره كه به مطرب و ساز زن فلك مشهور است.

    ساز: آهنگ.

    عود: آلت موسيقي و آن سازي است مشابه بربط با كاسه كوچك پوستي.

    مگر عودش بسوخت: مگر عودش را بسوازنيد ، كنايه از سوزانيدن ادوات موسيقي داني كه با توبه از كار مطربي دست مي كشيده است.

    ميگساران را چه شد: بر سر ميگساران چه آمده است؟

    از كه مي پرسي: اين سؤال را از چه كسي مي كني ؟

    معاني ابيات غزل( ۱۶۳ )

    (۱) همدري و امداد در كسي مشاهده نمي كنيم، ياران را چه شده است؟ كي راه و رسم دوستي به پايان رسيدو بر سر مهرورزان چه آمده است؟

    (۲) چشمه آب حيات تيره رنگ شد . خضر خوش قدم كجاست گل از رنگ طبيعي خود بر گشت و پژمرده شد . بر سر نسيم بهاري چه پيش آمده است؟

    (۳) هيچ كس نمي گويد كه يكنفر دوست، حق و حقوق دوستي دارد . براي دوستان حق شناس چه پيش آمده و دوستان ر ا چه شده است ؟

    (۴) سالي چند مي گذرد كه از معدن جوانمردي لعلي و گوهري بيرون نيامده است. در تابش خورشيد و تغييرات سازنده باد و باران چه دگرگوني پيش آمده است؟

    (۵) اين شهر و ديار ، سرزمين ياران و ياوران بود. راه ورسم مهربان كی به پايان رسيد و بر سر پادشاهان چه آمد؟

    (۶)كسي براي ربودن گوي كاميابي و بزرگواري كه درميان ميدان بازي رها شده است به ميدان نمي آيد براي سواركاران چوگان باز چه پيش آمده است؟

    (۷) صد هزار گل شكفته شد و مرغي به نغمه سرايي نپرداخت . براي بلبلان چه پيش آمده و كجا هستند؟

    (۸) ستاره زهره در فلك از ساز زدن افتاده است. آيا عودش را سوزانيده است؟ هيچ كس شور و حال عشق و مستي ندارد . بر سر ميگساران چه آمده است؟

    (۹) حافظ ، كسي بر اسرار خداوندي آگاهي ندارد ، خاموش باش . از چه كسي مي خواهي بپرسي كه براي گردش روزگار چه پيشامدي كرده است.

    شرح ابيات غزل( ۱۶۳)

    وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

    بحر غزل: رمل مثمّن محذوف

    *

    در زمان اتابكان فارس در محلات شيراز، (كلوها) يعني كلانتري هايي مي زيستند كه با راه ورسم جوانمردي عهده دار حراست محلّه خود بودند.

    اين اشخاص اكثراً خوشنام ومورد قبول عامه و با روحانيون شاخص محله هم عقيده و هم گام بوده و در مواقع ضروري ، با قيام و خيزش خود جلوي تجاوزات مدعيان حكومت و حمله كنندگان به شهر شيراز يعني شهر وديار خود را مي گرفتند.

    در زمان آل اينجو ، اين كلو ها يكبار به نفع سلطان غياث الدين كيخسرو و دوبار به نفع شاه ابو اسحاق قيام كرده و حافظ شاهد و ناظر اين اتفاقات بوده است. بعد از تسلط امير مبارزالدين بر شيراز و قتل شاه ابواسحاق ، دوره ناكامي و پريشان حالي حافظ شروع مي شود و او اين غزل را در زمان حكومت خفقان آور امير مبارزالدين سروده كه به منزله صداي اعتراض كه شاعر آزاده و آزاد انديش و هر بيت آن آيينه تمام نماي اوضاع و احوال آن زمان است.

    گويا حوصله شاعر از اينكه هيچ كس را ياراي مقابله با اين حاكم زور گو نيست به سر آمده و اين غزل انقلابي و تحريك آميز را سروده تا شايد در سرشوري بيافريند و مبارزي در برابر امير مبارزالدين سر از جاي بر دارد . وجود اينگونه غزلها در ديوان حافظ دليل بر مردمي بودن او و جرأت و شهامت اين سخنور آزاده است كه شايد در تمام ديوانهاي شعراي معاصر او بيتي از اين دست را نتوان يافت و از آنجا كه معيار ارزش شعرا و گويندگان ونويسندگان هر دو ر و زمانه ، بسته به ميزان سروده و گفته نوشته اند . با توجه مطالعه دقيق اين غزل ، ما پي به شخصيت واقعي حافظ و شجاعت ذاتي او مي بريم .

    ادامه فصل دوم / شرح جلالی بر حافظ / شرح جلالی بر حافظ - جلد دوم 6:13 ب.ظ , سپتامبر 14, 2014 ۵

    dr jalalian جلالی حافظ حافظ غزل شرح خضر دکتر جلالیان دکتر عبدالحسین جلالیان شرح حافظ شعر عبدالحسین جلالیان عندلیب عود غزل فرخ پی کرامت هزاران یاران

    ۵ دیدگاه

    به نازم به حافظ شعری گفته که از درد بزرگترین احساس آدمی سروده که در همه جوانب زندگی نگاه کنی احساس تنهایی بزرگترین مشکل آدمهاست. چه خوب گفته که در عصر حاظر هم هنوز این شعر تازه هست.

    یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

    منبع مطلب : dr-jalalian.ir

    گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹

    لغتنامه ابجد قرآن 🔍 وزن

    ورود کاربر / نام‌نویسی

    حافظ » غزلیات »

    غزل شمارهٔ ۱۶۹

    یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟

    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

    آب حیوان تیره گون شد خضر فَرُّخ پِی کجاست

    خون چکید از شاخِ گل بادِ بهاران را چه شد؟

    کس نمی‌گوید که یاری داشت حقِّ دوستی

    حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد؟

    لعلی از کانِ مُروّت برنیامد سال‌هاست

    تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟

    شهرِ یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار

    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد؟

    گویِ توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند

    کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد؟

    صدهزاران گل شکفت و بانگِ مرغی برنخاست

    عندلیبان را چه پیش آمد هَزاران را چه شد؟

    زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت؟

    کس ندارد ذوقِ مستی میگساران را چه شد؟

    حافظ اسرارِ الهی کَس نمی‌داند، خموش

    از که می‌پرسی که دورِ روزگاران را چه شد؟

    اطلاعات

    با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

    وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

    منبع اولیه: ویکی‌درج

    خوانش‌ها

    غزل شمارهٔ ۱۶۹ به خوانش فریدون فرح‌اندوز

    می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.

    غزل شمارهٔ ۱۶۹ به خوانش سعیده طاهری

    غزل شمارهٔ ۱۶۹ به خوانش سهیل قاسمی

    غزل شمارهٔ ۱۶۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی

    غزل شمارهٔ ۱۶۹ به خوانش مریم خداوردی

    همهٔ خوانش‌ها موارد هم آهنگ

    امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶ - تتبع خواجه

    شب که آمد مست آن مه توبه کاران را چه شد؟

    من اگر مردم بگو شب زنده داران را چه شد؟

    چون برون آمد نه دل بگذاشت نی عقل و نه دین

    گر به رندان زد بلا پرهیزکاران را چه شد؟

    مردم از مخموری و جام شرابم کس نداد

    [...]

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۵

    جان به تنگ آمد زکلفت غمگساران را چه شد؟

    دل به جان آمد ز وحشت دل شکاران را چه شد؟

    زاهدان سنگدل بستند اگر کشتی به خشک

    همت دریا رکاب میگساران را چه شد؟

    بر نمی آرند خاری همرهان از پای هم

    [...]

    مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

    یار یار امروز یاری نیست یاران را چه شد

    کس بکس مهری ندارد دوستداران را چه شد

    دجله‌ها خشگید و از دریا بخاری برنخواست

    کشت عالم زرد گشت ابر بهاران را چه شد

    هیچ کس زین دوستان ظاهری نبود که نیست

    [...]

    این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

    محمدرضا شجریان » بیداد (همایون) » ساز و آواز (بیداد، بیات راجه، عشاق و...)

    احمد شاملو » غزلیات حافظ » یاری اندر کس نمی بینم،یاران را چه شد؟

    سهیل نفیسی » طرح نو » یاری اندر کس نمی بینم

    شهریار کهن زاده » این یا آن » شهر یاران

    گلهای تازه » شمارهٔ ۱۵ » (دشتی) (۱۲:۴۱ - ۱۴:۱۰) نوازندگان: ناهید، حسن (‎نی) خواننده آواز: عبدالوهاب شهیدی سراینده شعر آواز: حافظ شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد

    فرامرز اصلانی » آهوی وحشی » یاری اندر کس نمی‌بینیم

    فرامرز اصلانی » به یاد حافظ » یاری اندر کس نمی‌بینم

    معرفی آهنگهای دیگر

    تصاویر مرتبط در گنجینهٔ گنجور

    منبع کاغذی گنجور

    پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی

    راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور

    حاشیه‌ها

    تا به حال ۶۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...

    حسام در ‫۱۴ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۸۷، ساعت ۰۲:۲۷ نوشته:

    استاد شجریان در آلبوم بیداد این غزل را اجرا کرده اند. آلبومی که از شاهکارهای ایشان است...

    بیژن در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۵۳ نوشته:

    در دو نوار کاست که یکی توسط آقای احمد شاملو ودیگری توسط آقای دکتر الهی قمشه ای خوانده شده اند اولین کلمه این غزل "یاری" بطوری خوانده شده که معنی دوستی از ان استنباط میشود.

    بنظر میرسد که اگر این کلمه را طوری بخوانیم که از ان معنی یک یار استنباط شود (یعنی "ی" اخر "ی" وحدت باشد) از نظر معنی مقبولتر خواهد بود. چونکه اولاً یاری بمعنای دوستی دیدنی نیست و ثانیاً یاری بمعنای یک یار در مقابل یاران منطقی تر بنظر میرسد.

    از انجاییکه دو فرد یاد شده در بالا هردو از اساتید ادبیات فارسی هستند من از دیگر صاحبنظران برای درست خواندن این کلمه کمک میخواهم.

    خراباتی آتش در ‫۶ ماه قبل، جمعه ۶ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۵۹ پاسخ داده:

    یاری در معنای مصدری دیدنی نیست؟ خرده‌ای چنین بر حافظ که حسامیزی در الفاظ رندانه‌اش کم‌ترین آرایه است از حافظ خوانان بعید است. ی نکره از معنای گران مصرع بسیار می‌کاهد. یاری(در معنای یک یار) در کسی نمی بینیم؟ بسی سبک می‌نماید

    محفوظ در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۰ نوشته:

    حافظ میگوید :نگار و شاهد و ساقی همه اوست پس میتوان یار را هم به او نسبت داد و چه استنباط خوبی"والسلام.

    گل بنوش در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۱ نوشته:

    دوستی کی آخر آمد یعنی کی راه و رسم و آیین دوستی ور افتاد بسیار زیباست

    شیر شرزه در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۲ نوشته:

    زهره مطرب سیاره هاست!

    زود باور در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۳ نوشته:

    وقتی اهالی موسیقی توبه میکنند!!الت موسیقیشان را میسوزانند عودش بسوخت یعنی توبه کرد ..

    بوسلیمان در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۹ نوشته:

    عندلیب : هزاردستان که به آوازهای رنگارنگ بانگ کند. و آن را عندبیل نیز گویند.

    محیّ در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۳ نوشته:

    منبع مطلب : ganjoor.net

    میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
    مهدی 2 ماه قبل
    4

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    برای پاسخ کلیک کنید