هدف شکل گیری نهضت مشروطیت
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
هدف شکل گیری نهضت مشروطیت را از این سایت دریافت کنید.
انقلاب مشروطه : زمینه ها و علل
ایرانیان و اندیشه تجدد در نیمه دوم قرن نوزدهم، پیوندهای تجاری و سیاسی کشورهای آسیایی و افریقایی با کشورهای اروپا سیر توسعه وابسته...
انقلاب مشروطه : زمینه ها و علل
نویسندگان: محمدامیر شیخ نوریمنبع: زمانه 1386 شماره 59حوزه های تخصصی:حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار مشروطه
دریافت مقاله
آرشیو
آرشیو شماره ها:۶۶
سال ۱۳۸۸ (۳)
سال ۱۳۸۷ (۸)
سال ۱۳۸۶ (۱۰)
سال ۱۳۸۵ (۱۰)
سال ۱۳۸۴ (۹)
سال ۱۳۸۳ (۱۲)
سال ۱۳۸۲ (۱۰)
سال ۱۳۸۱ (۴)
چکیده
انقلاب مشروطه در ایران مجموعه ای است مرکب از تعاملات عوامل داخلی و خارجی که بنا به دلایل مختلفی هنوز به صورت اقناع کننده ای شناسایی و الگوپردازی نشده است. تحلیل انقلاب مشروطیت در زمان کنونی به مثابه یک نیاز، واقعیتی است اغماض ناپذیر که مقاله پیش رو، تلاش نموده است به آن پاسخ دهد.
متن
ایرانیان و اندیشه تجدددر نیمه دوم قرن نوزدهم، پیوندهای تجاری و سیاسی کشورهای آسیایی و افریقایی با کشورهای اروپا سیر توسعه وابسته در این کشورها را که پیشتر آغاز شده بود تسریع کرد. گذار از اقتصاد معاشی به اقتصادی وابستهتر به محصولات نقدآور، افزایش صدور مواد خام به جای مصنوعات، افزایش میزان بیکاری در میان دهقانان و پیشهوران، با زیانهای مالی هنگفت تاجران جزء همراه بود.
اروپای قرن نوزدهم از طریق این معاهدات تجاری و سیاسی بانکدار جهان شد. کشتیهایش به آن سوی دریاها رفتند، مواد اولیه صنعتش را ارزان فراهم آورد و کالاهای مصنوعش را گران به مردم جهان فروخت. اروپا غنی شد و طی دورهای نسبتاً کوتاه به روشهای جدیدی در امر تولید و راه و رسم زندگی دست یافت.
بعضی از ابعاد تجدد به دو گونه به سرزمینهای دیگر منتقل شد: نخست برتری نظامی و اقتصادی به اروپا امکان داد تا در بعضی از قارهها «وضع استعماری» بهوجود آورد، و آن عبارت بود از تصرف نظامی یک سرزمین، ایجاد سازمان اداری خارجی، مستقر شدن گروهی از مردم کشورهای اروپایی در آن سرزمین، کوشش در تبلیغ مسیحیت، نشر زبان اروپایی به عنوان زبان رسمی و به کار بردن این زبان به صورت کمابیش انحصاری در آموزش و سرانجام استثمار اقتصادی.
آنگاه سروکار اروپا به چند کشور بزرگ و قدیمی جهان افتاد: روسیه، چین، ژاپن، عثمانی و ایران و با آنها از راهی دیگر درآمد. نیروی نظامی خود را به رخشان کشید و با جنگهای ناحیهای آنها را به پذیرش برتری خود و بستن قراردادهای تحمیلی وادار کرد. سیاست «نفوذ مسالمتآمیز» به وابستگی اقتصادی این کشورها به اروپا منجر شد، ولی در مقابل، این کشورها زبان ملی خود را حفظ کردند، سرزمینشان به تصرف بیگانگان درنیامد و فرماندار خارجی برای آنها فرستاده نشد. این کشورها، هرچند بهظاهر مستقل باقی ماندند، ناگزیر شدند «وضع غیراستعماری وابسته» را بپذیرند.[1]
مداخله غرب موجب شد نوعی خودآگاهی در میان گروهی کوچک از روشنفکران و زمامداران ممالک قدیمی پدید آید. این روشنفکران به اندیشه ریشهیابی دردها افتادند.
در تاریخ 3 نوامبر 1839.م سلطان عبدالحمید، امپراتور عثمانی، «خط شریف گلخانه» را امضا کرد و دوره تنظیمات آغاز شد (1849ــ1876.م). در این زمان همه اتباع امپراتوری عثمانی بیتوجه به مذهب و ملّیت برابر اعلام شدند. در 1845.م قانون جدیدی برای آموزش تدوین شد و سازمان اداری به صورت اروپایی درآمد. در 1847.م قوانین جزایی و قسمتی از قوانین مدنی مدوّن گردید. در 1868.م شورای دولتی و سپس یک محکمه عالی قضایی بهوجود آمد. در 1876.م سلطان عثمانی، قانون اساسی را تصویب کرد، ولی این قانون از سال بعد به حال تعلیق درآمد و در 1908.م بود که به دنبال قیام ترکهای جوان، دیگر بار قدرت اجرایی پیدا کرد.[2]
از جمله کشورهایی که پیش از ایران با جنبشهای مشروطهگری سروکار داشتند میتوان از مصر نام برد. در سراسر سده نوزدهم، از اشغال نظامی ناپلئون به بعد، تغییراتی گوناگون در سیستم قانون اساسی مصر پدید آمد که میتوان آن را به شیوه زیر خلاصه کرد: تأسیس «دیوان» که به وسیله دستگاه اداری ناپلئون در سال 1798 بنیاد گردید؛ «مجلس الشوری» از تأسیسات محمدعلی، خدیو مصر، در سال 1829.م؛ «مجلس الشوری النواب» که خدیو اسماعیل یکبار در سال 1860.م و دیگر بار در سال 1866.م شالوده آن را ریخت؛ «مجلس النظار» که اسماعیل در سال 1878.م آن را بنیاد گذارد. یک قانون اساسی در 1882.م پس از شورش عرابیپاشا نوشته شد، ولی یک سال بعد از آن معلّق گردید. در سال 1883.م انگلیسیها قانون اساسی دیگر نوشتند که بر بنیان آن بر کشور مصر حکومت میکردند. این قانون تا نخستین جنگ جهانی همچنان به قوت خود باقی ماند.[3]
در سده نوزدهم، بهویژه در نیمه دوم آن، ایرانیهای بسیاری در مصر زندگی میکردند و از نزدیک شاهد این تغییرات نو بودند. در دهه آخر سده نوزدهم، تنی چند از روشنگران ایرانی در قاهره میزیستند و به چاپ و پراکندن روزنامههای فارسی مانند حکمت (1892.م)، ثریا (1898.م) و پرورش (1900.م) سرگرم بودند. این روزنامهها چنان مؤثر واقع شدند و مورد توجه روشنگران و افراد باسواد ایران قرار گرفتند که شاه و دولت ورودشان را به ایران منع کرد.
در هندوستان نیز از دهه 1850.م به بعد چند قانون اساسی نوشته شد. این قوانین به طور عمده بر اثر شورش 1857.م هند پدید آمد و با قانون 1858.م آغاز گردید. این قانون، انحلال کمپانی هند شرقی را اعلام کرد و حکومت انگلیس را به طور رسمی در هندوستان زیر نظر یک وزارتخارجه و یک پارلمان برقرار ساخت. در سال 1861.م «قانون شورای هندوستان» نوشته شد که طبق آن پیوندی میان هیأت حاکمه و مردم برقرار گردید. در سال 1885.م «کنگره ملی هند» بنیان گردید و در نخستین نشست آن، که در بمبئی برگزار شد، 72 تن نماینده هندی شرکت جستند. در حقیقت این رویدادی بود که تاریخ ملتگرایی هند با آن آغاز گردید. این کنگره پایه یک پارلمان بومی هندی را ریخت که گام بعدی آن ایجاد قانون شورای 1892 بود.
ایرانیان مقیم هندوستان سراسر، سیر این رویدادهای مربوط به قانون و مشروطهگری را شاهد بودند. یکی از رهبران فعال مشروطیت ایران نصرالله ملکالمتکلمین بود که در سال 1881.م به هندوستان سفر کرد و هم او بود که کتاب انتقادی خود به نام «منالخلق الیالحق» را درباره سیاست و اجتماع، در هنگام اقامت در آن کشور نوشت.
ایرانی دیگر ساکن هندوستان، که از رهبران فکری انقلاب مشروطیت ایران به شمار میآمد، سیدجلالالدین مؤیدالاسلام بود که روزنامه معروف حبلالمتین را در کلکته و تهران برای چندین سال چاپ و منتشر کرد.[4]
جنبش مشروطه ایران
جنبش مشروطه ایران
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
جنبش مشروطه ایران
سردر ساختمان مجلس شورای ملی واقع در میدان بهارستان
تاریخ ۱۲۸۸–۱۲۸۴ موقعیت ایران
معلول آگاهی از پیشرفتهای غرب، ظهور طبقه متوسط، تنگنای اقتصادی و بی عدالتی حکام و دادگاهها نسبت به مردم
روشها تشکیل انجمنها، بستنشینی، انتشار مطبوعات، سخنرانیهای مذهبی، نبرد مسلحانه
منجرشد به • استقرار پادشاهی مشروطه
• بنیانگذاری مجلس
• تدوین قانون اساسی مشروطه
طرفهای مدنی درگیر
طرفداران سلطنت مشروطه• مجاهدان مشروطه • روشنفکران
• روحانیان مشروطهخواه
طرفداران سلطنت مطلقه• دستگاه حکومتی قاجار
• مشروعهخواهان • دولت روسیه تزاری شخصیتهای پیشرو طباطبایی و بهبهانی سردار اسعد یپرم خان و سپهدار ستارخان و باقرخان مظفرالدین شاه محمدعلیشاه عینالدوله شیخ فضلالله نوری لیاخوف
جنبش مشروطه، جنبش مشروطهخواهی یا جنبش مشروطیت مجموعه کوششها و رویدادهایی در نظر و عمل است که برای محدود شدن اختیارات پادشاه در نظام سلطنتی ایران و نهادینهسازی حقوق اساسی مانند آزادی فردی، عدالت قضایی و حاکمیت قانون آغاز شد، و به تغییر نظام سیاسی ایران از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه منجر گردید. این جنبش از سال ۱۲۸۴ خورشیدی با وقوع اعتراضات منتهی به انقلاب مشروطه شروع شد و میتوان شکست استبداد صغیر و پایان حکومت محمدعلی شاه در مرداد ۱۲۸۸ را (به سبب پایان حکمرانی آخرین پادشاه ایران در نظام حکومتی پادشاهی مطلقه) زمان پایان آن دانست.ریشههای فکری مشروطهخواهی به سالهای سلطنت ناصرالدین شاه بازمیگردد که ایرانیانی به واسطهٔ فعالیت، تحصیل یا تجارت در اروپا و عثمانی، با مظاهر پیشرفت در غرب آشنا شدند و تلاش کردند به نحوی حاکمان ایران را مجاب به اصلاحات و مردم ایران را متحول نمایند. اما، بهطور مستقیم، نخستین جرقهٔ این جنبش در سطح سیاسی در ۲۱ آذر ۱۲۸۴ زده شد که علاءالدوله، حاکم تهران، چند تن از تاجران خوشنام تهران را به خاطر افزایش قیمت قند، فلک کرد. در پی این جرقه، سلسلهای از اعتراضات و بستنشینیها به رهبری دو عالم دینی سرشناس تهران، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی شکل گرفت. مجموعه اعتراضات متعاقب آن، نظیر مهاجرت علما و مردم به قم و بستنشینی اصناف در باغ سفارت بریتانیا در تهران به نام انقلاب مشروطه نامیده میشود. دستاورد این انقلاب، امضای فرمان مشروطیت به دست شاه وقت ایران؛ مظفرالدین شاه، تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه بود. پیروزی انقلاب مشروطه، فضای آزادی ایجاد کرد که در آن روزنامهنگاران، واعظان مشروطهخواه، احزاب و انجمنها نقدهای تندی به سنتهای قدیمی، اصحاب قدرت و محمدعلی شاه — شاه جدید که با درگذشت پدرش به مقام شاهی رسیده بود — وارد میکردند. در مقابل، گروهی از علمای شیعه، که به مشروعهخواهان شهرت پیدا کردند، با اصول متعددی از قانون اساسی از جمله آزادی و حاکمیت قانون بشری مخالفت کردند. در سال ۱۲۸۶، تعدادی از علمای تهران و در رأس آنها شیخ فضلالله نوری در نامهای به محمدعلی شاه نوشتند که مجلسی که با الگوبرداری از قوانین پارلمانهای اروپایی تشکیل شدهاست، با قواعد اسلامی منافات دارد و قابل جمع نیست. پس از چند بار اقدام ناموفق برای انحلال مجلس اول، محمدعلی شاه که در ۹ اسفند ۱۲۸۶ از یک سوءقصد جان به در برده بود، در روز دوم تیر ۱۲۸۷ دستور حملهٔ نظامی به مجلس و دستگیری سران مشروطهخواه در تهران و شهرهای دیگر را صادر کرد. برخی از سران مخالف با محمدعلی شاه نیز اعدام شدند. اگرچه او در بیانیهای اعلام کرد که قصد دارد در آینده مجلس جدیدی را تشکیل دهد، اما این وعده به نظر بسیاری از مشروطهخواهان واقعی نبود و مقاومتهای جدی در تبریز، گیلان و اصفهان شکل گرفت که با حمایت مراجع تقلید در نجف و روشنفکران تبعیدی در اروپا و عثمانی همراه شد. دو سپاه از مشروطهخواهان گیلان و اصفهان عاقبت توانستند با فتح تهران، محمدعلی شاه را برکنار و نظام مشروطه را احیا کنند.
همزمان با وقوع انقلاب مشروطه در ایران، موج ادبی جدیدی در زبان فارسی شروع شد که بر تحولات سیاسی و اجتماعیِ وقت متمرکز بود. موج ادبی جدید، رنگوبوی سیاسی داشت و در آثار شاعران و نویسندگان این دوره، مفاهیمی مانند وطنپرستی، مبارزه با استبداد، عدالتخواهی و حکومت مبتنی بر قانون مطرح میشد. بعضی از واژهها، که کاربرد آنها در ادبیات فارسی کهن سابقه داشت، در ادبیات مشروطه، رنگوبوی جدیدی گرفتند. در این دوره روزنامهنگاری رواج زیادی یافت و تعدد و آزادی مطبوعات به حدی بود که چاپ کتابهای مستقل تا حد زیادی کساد شد. بعضی از این نشریات موضعگیریهای تندی علیه استبداد سیاسی و تعصبات دینی داشتند و طرفداران و مخالفان زیادی پیدا کرده بودند. علاوه بر جراید و مطبوعات، در این دوره معمولاً روزنامههای مخفی هم منتشر میشدند که به شبنامه معروف بودند. بانی انتشار این شبنامهها عمدتاً انجمنهای سیاسی بودند. انجمنها همچنین با برگزاری اجتماعات و مراسم سخنرانی، مواضع سیاسی خود را تبیین و ترویج میکردند. این جنبش تأثیر قابل توجهی در رویدادهای بعدی در تاریخ معاصر ایران داشت.
نظام پادشاهی مشروطه به تدریج از اهداف اولیه فاصله گرفت؛ چنانکه در پی اشغال ایران در جنگ جهانی اول، مجلس مدتی در تبعید و مدتی تعطیل بود. بعد از اعتراضات سراسری به انعقاد قرارداد ۱۹۱۹، از جمله جنبش جنگل در گیلان و قیام خیابانی در تبریز، زمینه قدرتمند شدن رضاخان با وقوع کودتای سوم اسفند فراهم شد که در نهایت به انقراض قاجاریه و تأسیس حکومت پهلوی در سال ۱۳۰۴ انجامید.
علاوه بر نسخههای نشریههای بازمانده از آن دوران، منابع متعددی از این رویدادهای تاریخی در دست است که ماحصل وقایعنگاری روزانهٔ بعضی از معاصران آن میباشد. یکی از مشهورترینِ این کتابها، از ناظمالاسلام کرمانی است. بعضی از معاصران مشروطه، مانند مهدی ملکزاده و احمد کسروی نیز سالها بعد دست به نگارش وقایع زدند. با این حال، تحلیل تاریخی رویدادهای جنبش مشروطه، از دههٔ ۱۳۳۰ به بعد، با ظهور پژوهشگران تاریخ شروع شد؛ چنانکه فریدون آدمیت در آثار خود به انجام نوعی تحلیل تاریخی در این زمینه پرداختهاست.
دو هدف اصلی انقلاب مشروطه
عبدالحسین ناهیدیآذر: جنبش مشروطه ایران دو هدف مهم را دنبال میکرد: اجتماعی و ملی. -از لحاظ اجتماعی درنظر داشت قدرت مطلقه نظام فئودالی را براندازد و حکومت پارلمانی را جانشین آن کند.
- از لحاظ ملی نیز میکوشید استعمارگران روس و انگلیس را از کشور بیرون کند و از سرمایهداری ملی در برابر ضربات کوبنده سرمایهداران غرب حمایت کند و در تقویت آن بکوشد. در این جنبش تمام طبقات و گروههای اجتماعی از کارگر گرفته تا روستایی حتی کودکان و زنان نیز نسبت به آگاهی طبقاتی و منافع صنفی خود کم و بیش شرکت کردند، ولی نقش تجار و پیشهوران از همه پررنگتر بوده است
به سخن دیگر موتور محرک این حرکت عظیم اجتماعی و ملی را طبقه مزبور تشکیل میداد به همین علت است که در صحنههای گوناگون نبرد به چنین نامهایی برخورد میکنیم: حاجی علی دوا فروش، حاجی قلی دوز ساتان (نمک فروش)، حاجی صمد خیاط، میر کریم بزاز مشهدی، عباسعلی قند فروش، اسد آقا فشنگچی (اسلحه فروش)، محمدتقی جورابچی، جعفرچورکچی(نانوا)، حاجی محمد علی بادامچی، میرزامحسن معتمدالتجار، حاجی علی قلی صفروف (تاجر و ژورنالیست)، مبارز نامی کربلایی علی میسیو که به ترخیص کالا اشتغال داشت، حاجی محمد باقر و یجویه قدک فروش (نویسنده کتاب ارزشمند بلوای تبریز)، حاجی میرزا آقافرشی (تاجر)، حاجی مهدی کوزهکنانی تاجرچای که حمایت بیدریغ مادی وی به ستارخان در پیروزی مردم تبریز بر استبداد بسیار موثر افتاد.
تاریخی که مردم ایران سپری کردند
تاریخی که مردم ایران سپری کردند دو هدف اصلی انقلاب مشروطه
عبدالحسین ناهیدیآذر: جنبش مشروطه ایران دو هدف مهم را دنبال میکرد: اجتماعی و ملی. -از لحاظ اجتماعی درنظر داشت قدرت مطلقه نظام فئودالی را براندازد و حکومت پارلمانی را جانشین آن کند.
- از لحاظ ملی نیز میکوشید استعمارگران روس و انگلیس را از کشور بیرون کند و از سرمایهداری ملی در برابر ضربات کوبنده سرمایهداران غرب حمایت کند و در تقویت آن بکوشد. در این جنبش تمام طبقات و گروههای اجتماعی از کارگر گرفته تا روستایی حتی کودکان و زنان نیز نسبت به آگاهی طبقاتی و منافع صنفی خود کم و بیش شرکت کردند، ولی نقش تجار و پیشهوران از همه پررنگتر بوده است
به سخن دیگر موتور محرک این حرکت عظیم اجتماعی و ملی را طبقه مزبور تشکیل میداد به همین علت است که در صحنههای گوناگون نبرد به چنین نامهایی برخورد میکنیم: حاجی علی دوا فروش، حاجی قلی دوز ساتان (نمک فروش)، حاجی صمد خیاط، میر کریم بزاز مشهدی، عباسعلی قند فروش، اسد آقا فشنگچی (اسلحه فروش)، محمدتقی جورابچی، جعفرچورکچی(نانوا)، حاجی محمد علی بادامچی، میرزامحسن معتمدالتجار، حاجی علی قلی صفروف (تاجر و ژورنالیست)، مبارز نامی کربلایی علی میسیو که به ترخیص کالا اشتغال داشت، حاجی محمد باقر و یجویه قدک فروش (نویسنده کتاب ارزشمند بلوای تبریز)، حاجی میرزا آقافرشی (تاجر)، حاجی مهدی کوزهکنانی تاجرچای که حمایت بیدریغ مادی وی به ستارخان در پیروزی مردم تبریز بر استبداد بسیار موثر افتاد.
عبدالحسین ناهیدیآذر: جنبش مشروطه ایران دو هدف مهم را دنبال میکرد: اجتماعی و ملی. -از لحاظ اجتماعی درنظر داشت قدرت مطلقه نظام فئودالی را براندازد و حکومت پارلمانی را جانشین آن کند.
- از لحاظ ملی نیز میکوشید استعمارگران روس و انگلیس را از کشور بیرون کند و از سرمایهداری ملی در برابر ضربات کوبنده سرمایهداران غرب حمایت کند و در تقویت آن بکوشد. در این جنبش تمام طبقات و گروههای اجتماعی از کارگر گرفته تا روستایی حتی کودکان و زنان نیز نسبت به آگاهی طبقاتی و منافع صنفی خود کم و بیش شرکت کردند، ولی نقش تجار و پیشهوران از همه پررنگتر بوده است
به سخن دیگر موتور محرک این حرکت عظیم اجتماعی و ملی را طبقه مزبور تشکیل میداد به همین علت است که در صحنههای گوناگون نبرد به چنین نامهایی برخورد میکنیم: حاجی علی دوا فروش، حاجی قلی دوز ساتان (نمک فروش)، حاجی صمد خیاط، میر کریم بزاز مشهدی، عباسعلی قند فروش، اسد آقا فشنگچی (اسلحه فروش)، محمدتقی جورابچی، جعفرچورکچی(نانوا)، حاجی محمد علی بادامچی، میرزامحسن معتمدالتجار، حاجی علی قلی صفروف (تاجر و ژورنالیست)، مبارز نامی کربلایی علی میسیو که به ترخیص کالا اشتغال داشت، حاجی محمد باقر و یجویه قدک فروش (نویسنده کتاب ارزشمند بلوای تبریز)، حاجی میرزا آقافرشی (تاجر)، حاجی مهدی کوزهکنانی تاجرچای که حمایت بیدریغ مادی وی به ستارخان در پیروزی مردم تبریز بر استبداد بسیار موثر افتاد. مشاور و منشی ستارخان، حاجی اسماعیل امیرخیزی که مبارزی تجارت پیشه بود و در آخر عمر کتاب «قیام آذربایجان و ستارخان» را به رشته تحریر در آورد و بالاخره خود ستارخان، گرد آزادی که قبل از انقلاب به کار خرید و فروش اسب اشتغال داشته است.
تجار غربتنشین نیز بهویژه بازرگانانی که در استامبول (پل تجاری ایران و اروپا) به کار تجارت اشتغال داشتند، نقش موثری را در پیروزی نظام مشروطیت بازی کردند که از آن جمله میتوان حاجی رسول صدقیانی- از بنیانگذاران انجمن مشروطهطلب سعادت استانبول - حاجی رضا جورابچی، مشهدی علی آقا ماهوتچی، حاجی حسین قره، امین زادهها، قاسمزاده، کهنموییها، احمدزاده(دهقان)، حاجی تقی شجاعی و... را نام برد. عللی که باعث شد تجار و اصناف در جنبش مشروطه، پیشاپیش دیگر طبقات اجتماعی حرکت کنند، به شرح زیر است:
۱- در عصر قاجار همه منابع ثروت ملی، به صورت امتیاز در اختیار استعمارگران آزمند قرار گرفته بود. از آن جمله گمرکات ایران به دست بلژیکیها اداره میشد. تنها پول نقدی که بیدرد سر به جیب شاه و دولتیان واریز میشد از درآمد خزانه گمرک بود مسیونوز بلژیکی رئیس گمرک ایران برای آنکه پول بیشتری از بازرگانان به دست آورد، به بهانههای گوناگون از آنان عوارض میگرفت. مالیات و عوارض راهداری که از تجار ایرانی گرفته میشد، در قیاس با بازرگانان خارجی بسیار زیاد بوده است. حمل کالا از ولایتی به ولایت دیگر، حتی از شهری به شهر دیگر مشمول قوانین راهداری میشد. مثلا مالالتجارهای که از مرز بازرگان یا جلفا وارد ایران میشد، تا مقصد تهران در شهرهای خوی، هفت چشمه، تبریز، زنجان، قزوین و تهران از آنها مالیات گرفته میشد. در صورتی که تجار خارجی تنها در مرز ورودی مالیات ناچیزی پرداخت میکردند. بازرگانان ایران انتظار داشتند دولت با تنظیم و تصویب قوانینی از منافع تجار داخلی در برابر سرمایهداران بیگانه حمایت کند. کاری که انجام آن از دولت وابسته به بیگانه غیرممکن بوده است سرکنسول انگلیس در تبریز به نام ک.ای.ابوت در یکی از گزارشهای خود به کشورش مینویسد: «تجار و پیشهوران کاشان عرض مالی به حضور اعلیحضرت شاه تقدیم کردند و خواستار حمایت از تجارتشان شدند، که میگفتند: در نتیجه عرضه کالاهای اروپایی به کشورشان آسیبدیده است. درواقع با ادامه رشد تجارت اروپایی، فرستادگان بریتانیا در ایران پیوسته از جایگزینی کالاهای مصرفی ایرانی با کالاهای اروپایی و زوال سریع تولید، اصناف و بازرگانان ایران گزارش میدادند.»
۲- نظام خانخانی و قدرت ایلات و عشایر اجازه نمیداد سرمایهداری ملی شکل گیرد و به رشد و شکوفایی برسد. در راهها بهویژه درنواحی کوهستانی، امنیت وجود نداشت. سفر کردن واقعا به معنای خطر کردن بود، چرا که گروهی به راهزنی اشتغال داشتند، حتی برخی فئودالهانیز به چپاول و غارت کاروانهای تجاری دست میزدند. چنین بیثباتی و عدم امنیت از موارد اعتراض شدید تجار بود.
۳- تجار و سوداگران بهخاطر ضرورت شغلی، دارای سواد خواندن و نوشتن بودند. بنابراین آنها به آگاهی طبقاتی بیشتری دست یافته بودند. در ضمن آنان که برای خرید و فروش به کشورهای خارج بهویژه به مغرب زمین سفر میکردند و با مقایسه وضعیت تجار ایران و اروپا به لزوم توسعه اقتصادی و تجاری قرون وسطایی کشور پی میبردند. همچنین دگرگونیهای عظیم اجتماعی و سیاسی را که در آنجا رخ میداد، از نزدیک مشاهده میکردند و این کار باعث میشد آنان به بلوغ سیاسی و آگاهیهای بیشتری دست یابند. تجار این آگاهیها را به انحای مختلف به داخل کشور منتقل میکردند و در اختیار همگان قرار میدادند؛ مثلا روزنامههای آزاد و فارغ از سانسور برون مرزی از قبیل اختر، ثریا و حبلالمتین را که به کوشش ایرانیان غربتنشین و رانده از ستم طبع و توزیع میشدند، همراه با کالاهای تجاری مخفیانه وارد ایران میکردند. این روزنامهها با استقبال شدیدی روبهرو میشدند و به تنویر افکار مردم کمک شایانی میکردند.
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟