کانون دانش پژوهان نخبه
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
کانون دانش پژوهان نخبه را از این سایت دریافت کنید.
فرمول موفقیت
در یک بعدازظهر تابستانی داغ هم بهمحض ورود به کوچه میشد پیدایش کرد. ساختمان آجرنمایی که پسرهای نوجوان به آن رفتوآمد داشتند همانجایی بود که دنبالش میگشتیم.
فرمول موفقیت
با مدالآوران المپیادی و نخبگانی که تحصیل را در کنار معنویت پیش میبرند
فرمول موفقیت
در یک بعدازظهر تابستانی داغ هم بهمحض ورود به کوچه میشد پیدایش کرد. ساختمان آجرنمایی که پسرهای نوجوان به آن رفتوآمد داشتند همانجایی بود که دنبالش میگشتیم.
این مطلب را در شبکه های اجتماعی و پیامرسانها به اشتراک بگذارید
۱
یک جمع متفاوت
نام «کانون دانشپژوهان نخبه» توی ذهنمان یک ساختمان بزرگ با کلی امکانات را ترسیم کرده بود اما درواقع کانون، ساختمانی چندطبقه و معمولی با کلاسهای درس عادی و کتابخانهای ساده بود. قطعاً توی همین ساختمانهای معمولی باید دنبال آدمهای غیرمعمولی گشت.
یک بعدازظهر تابستان را مهمان یکی از شعبههای «کانون دانشپژوهان» نخبه بودیم و پای صحبت قدیمیها و جدیدیهای کانون نشستیم. از نحوه آشنایی با این فضا پرسیدیم و از کلاسهای جهادی و فرهنگی کانون در کنار تلاش بچهها برای درس خواندن شنیدیم. بعد هم رسیدیم به مدالهای دلچسب المپیادی و خاطرات اهدای مدالها به رهبر انقلاب که انگار در کانون به یک رسم نانوشته برای ابراز محبت و عرض ارادت به رهبری تبدیل شده است.
اگر میخواهید بدانید نوجوانهای دیروز و امروز «کانون دانشپژوهان نخبه» چگونه مسیر موفقیت درسی و اخلاقی را طی کردهاند، این گفتوگو را از دست ندهید.
۲
ماجرا از مسجد شروع شد
برای اینکه بدانیم جرقه به وجود آمدن «کانون دانشپژوهان نخبه» از کجا شروع شد باید برگردیم به ۲۵سال قبل و بنشینیم پای حرفهای آقای «محمدقلی». کسی که یکی از سه نفر مؤسس اصلی کانون در سالهایی است که کسی فکرش را هم نمیکرد به این روزهای پر از خاطره و دستاورد برسد.
«من متولد و بزرگ شده جنوب شهر هستم. حوالی سال ۱۳۷۱ وقتی در آستانه ورود به دبیرستان بودم در مسجد محل ما دورهمیهای علمی توسط چند نفر رزمنده سالهای دفاع مقدس و بسیجی برگزار میشد. از من هم دعوت شد که برای کار جدی علمی به این کلاسها اضافه شوم. تا قبل از آن در مدرسه درس عادی خودم را میخواندم.
حضور در کلاسهای مسجد باعث شد من در مدرسه نمونه دولتی قبول شوم که نقطه عطفی در زندگیام بود. اتفاقی که در مسجد محله ما دریکی از محلههای جنوب شهر تهران افتاد، هم ازنظر علمی و هم ازنظر معنوی باعث ارتقاء من شد. علاوه بر آن با دوستانی آشنا شدم که همگی درسخوان و در اصطلاح بچههای مؤمن و پاک بودند. در واقع ایده کانون دانشپژوهان نخبه از همان زمان و وقتی با جمعی از دوستان به منطقه ۱۹تهران رفتیم، شروع شد.
۳
شناسایی دانشآموزان مستعد در مناطق محروم
منطقه۱۹ و محله عبدلآباد در آن زمان یعنی سال ۱۳۷۱ تازه در حال وارد شدن به بافت جغرافیایی تهران بود. خانههای محله نیمهکاره بودند. خانوادهها در آن منطقه عموماً وضع مالی مناسبی نداشتند و از شهرهای دیگر به حاشیه تهران مهاجرت کرده بودند.
ما در این منطقه ایدهای که در مسجد خودمان اجرا شده بود و اتفاقاً خوب هم جواب داده بود را پیگیری کردیم. بهاینترتیب که بچههای درسخوان و مستعد این محله را به مسجد محله عبدلآباد دعوت کردیم. در ابتدا فقط دو اتاق کوچک پایگاه بسیج را برای درس خواندن داشتیم. خود مسجد هم هنوز ساخته نشده بود.
استقبال خیلی خوبی از آن دوره کلاسها شد و شاید چیزی در حدود ۲۰۰نفر برای شرکت در کلاسهای درسی اعلام آمادگی کردند. خودمان هم فکرش را نمیکردیم. در کنار کلاسهای درسی، برنامههای ورزشی هم داشتیم. اما همانها هم بسیار ساده بود مثل فوتبال بازی کردن در زمینهای خاکی. ایده محوری ما هم از اول این بود که دانشآموزان مستعدی که از امکانات آموزشی کمتری در مناطق محروم برخوردارند را هم از نظر علمی تقویت کنیم و هم با مسجد و هیئت و امور معنوی بیشتر پیوند بدهیم تا در کنار رشد تحصیلی رشد اعتقادی و جهادی هم داشته باشند.
۴
دانشآموزانی که بعدها معلم شدند
آن سالها به تعداد الآن نیروی انسانی نداشتیم. درکل سه - چهار نفر بودیم که هم درس میخواندیم و هم به دانشآموزان دیگر درس میدادیم. به همین دلیل شاید در هفته فقط یکشب فرصت میکردیم به خانه برویم و بقیه ایام را در مسجد به تحصیل یا تدریس میگذراندیم. وقتی یکی دو سال از دوره دانشجویی من گذشته بود، نسلی که در سال ۱۳۷۱ سال آخر ابتدایی و راهنمایی بودند به سنی رسیده بودند که در مسجد برای دیگران تدریس میکردند.
بعد از حدود ۵سال تعداد دانشآموزان و معلمانی که قبلاً در مسجد عبدلآباد دانشآموز بودند افزایش یافت برای همین به فکر افتادیم در منطقه مجاور یک گروه دیگر یا به عبارتی شعبه دوم کانون را تشکیل دهیم. یکی از بچهها حسینیهای خانوادگی را در منطقه ۱۶ در اختیار داشت و این حسینیه شد دومین شعبه کانون. شعبه سوم با حضور بچههای شهرری در کلاسهای کانون جرقه خورد و در سال ۱۳۸۵تصمیم گرفتیم شعبه سوم را در این منطقه و به همان ترتیب ایجاد کنیم. دانشآموزان شرق تهران هم سال ۱۳۹۲شعبه چهارم را در حوالی میدان خراسان ایجاد کردند. در بین بچههای مجموعه من به لطف خدا در همان سالهایی که تدریس میکردیم، اولین مدال را آورده بودم. سال دوم دبیرستان برنز ریاضی و سال سوم دبیرستان نقره المپیاد ریاضی را به دست آوردم. اما تا سال ۱۳۸۳ بچهها ۱۴مدال در المپیادهای داخلی و خارجی به دست آورده بودند.
۵
راه ورود به کانون؛ آزمون یا جذب
تا این جای کار شاید برای خیلیها سؤال پیش آمده باشد که اصلاً چطور میشود وارد کانون شد و در کانون دقیقاً چه ماجراهایی برای بچهها اتفاق میافتد. پاسخ این سؤال پیش «حمیدرضا شجاعی» است. مسئول علمی کانون که خودش مسیر دانشآموزی و معلمی را در کانون طی کرده و این روزها در آستانه دفاع از پایاننامه کارشناسی ارشد خود در رشته فوتونیک است.
«کانون دانشپژوهان نخبه یک مجموعه علمی و فرهنگی است. مجموعه سعی کرده در منطقه جنوبی تهران دانشآموزان بااستعداد را شناسایی کند و جامعه هدف مدارس خاص مثل مدارس نمونه دولتی هستند.
نحوه جذب دانشآموزان در کانون که از بین مقاطع ششم تا اول دبیرستان صورت میگیرد، یکی برگزاری آزمون است و دیگری از طریق معرفی مدرسه. اگر مدرسهای دانشآموزان مستعدش را به کانون معرفی کند در یک روز تحت عنوان «روز جذب» مربیان ما به مدرسه میروند و دانشآموزان معرفی شده را مورد آزمون قرار میدهند. ۱۵ تا۲۰نفر از مستعدترین دانشآموزان برای مدتی چندماهه به کانون میآیند و در نهایت تعدادی از این دانشآموزان برای حضور در کانون و انجام فعالیتهای تحصیلی، تدریسی و فرهنگی انتخاب میشوند.
منبع مطلب : nojavan.khamenei.ir
دفتر خواهران کانون دانش پژوهان نخبه
فروشگاه اینترنتی پاتوق کتاب فردا محلی برای خرید کتاب و محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است. فروشگاه اینترنتی پاتوق کتاب فردا یک بانک آنلاین کتاب است که امکان خرید اینترنتی کتاب و انواع محصولات را فراهم نموده است تا عموم مردم بتوانند امکان خرید آنلاین کتاب با تخفیف را در هر نقطه ای از ایران داشته باشند.
دفتر خواهران کانون دانش پژوهان نخبه
افزودن به علاقه مندی ها
0
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟